یادداشتی از دکتر بشلیده: بررسی رابطه استرسهای آموزش مجازی با ابعاد سلامت روانی دانشجویان - دانشگاه شهید چمران اهواز

دکتر کیومرث بشلیده عضو هیات علمی و هستهی مشاورهی اجتماعی و فرهنگی ستاد مبارزه با بیماری کرونا دانشگاه شهید چمران اهواز، در یادداشتی به بررسی رابطه استرس های آموزش مجازی با ابعاد سلامت روانی دانشجویان پرداخت.
به گزارش روابط عمومی دانشگاه شهید چمران اهواز، در این یادداشت آمده است:
پژوهشی که از نظر میگذرد درصدد است تا تأثیر علیتی فشارزاههای آموزش مجازی را بر چهار بعد از سلامت روانی (خودبیمارانگاری، اضطراب، افسردگی و اختلال در کارکرد اجتماعی) در دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز بیازماید. دادههای این پژوهش با نرمافزار پرسلاین و بهصورت آنلاین از کلاسهای مجازی تهیهشدهاست.
استرس بخش بالافصلی از زندگی هر انسانی است و به سادگی نمیتوان از آن اجتناب کرد. مردم روزانه با محرکهای استرسزای فراوانی در موقعیتهای اجتماعی روبرو میشوند که محیط آموزشگاهی یکی از موقعیتهای اجتماعی است که بعد اساسی وجودی انسان در آن مبتلور میشود. شیروم استرس را اینگونه تعریف میکند: زمانی که فرد درک کند تقاضای محیطی از استعداد و قابلیتهای او فراتر هستند احساس استرس میکند، مشابه آن، سلیه (1976) استرس را یک عدم تعادل میان استعدادهای فرد و تقاضاهایی که از او می شود تعریف میکند.
در ذیل برخی از نظریهها پیرامون استرس و اثر آن بر سلامت بررسی میشود اما قبل از هر چیز باید گفت که تمام استرسها نه خوب هستند و نه بد. برای مثال سلیه (1976) در اولین پژوهش خود برروی استرس، دو طبقه از فشارزاهها را تحت عنوان استرسهای بد و استرسهای مطلوب مفهومسازی کرد. استرس مطلوب، فرد را برای مقابله و تکاپو آماده میکند و میتواند پیامدهایی از قبیل افزایش بهرهوری و خلاقیت تولید نماید. جالب این است که زندگی بدون وجود محرکهای استرسزای مطلوب میتواند فشارزا باشد. بر خلاف آن، وقتی که فرد ادراک کند هیچ توانایی در کنترل رویدادهای استرس آور را ندارد، استرس بد شرایط نامساعدی را برای انسان ایجاد میکند.
هر چند که هر فردی در مقابل استرس پاسخی از خود نشان میدهد ولی واکنش افراد به استرس کاملاً متنوع است. برای مثال، حتی در سطوح فیزیولوژیکی، برخی افراد وقتی با استرس مواجه میشوند نرخ ضربان قلب آنها افزایش پیدا میکند در صورتی که برخی دیگر ممکن است دچار سردرد تنشی یا انقباض و احساس فشار در معده به آنها دست دهد (جانسون، کولینی و پترسون، 1996).
عوارض فشارزاهها بسته به حاد و مزمن بودن آنها متفاوت هستند. در یک موقعیت پاسخدهی به استرس حاد، حالت برانگیختگی یا اضطراب فرد به شدت افزایش مییابد و سپس بهتدریج کاهش پیدا میکند. برای مثال، فرد ممکن است استرس حادی در پاسخ به یک شرایط منفی از قبیل داغدیدگی غیرقابل انتظار یا شکست عاطفی را تجربه کند. در این حالت استرس حاد، میتواند احساس فزایندهای از برانگیختگی و پاسخهای فیزیولوژیکی از قبیل خشکی دهان، اسهال، ضربان قلب یا حتی مشکلات شناختی را ایجاد کند (گویتون، 1981). اکثر افرادی که یک واکنش حاد به استرس را تجربه میکنند انتظار میرود بعد از یک دوره زمانی کوتاه به زندگی عادی خود بر گردند.
استرس مزمن: وقتی که واکنشهای درونی بهطور مداوم با شرایط بیرونی در مخاصمه باشند توانایی مقابله با آن موقعیتها در فرد کاسته میشود و شرایط مذکور تولید استرس مزمن مینمایند (اوی، 1998). بر خلاف استرس حاد، که برگشت به حالت نرمال در زمان کوتاهی اتفاق میافتاد، علایم استرس مزمن به صورت پایدار و به شکل نشانگانهای روانشناختی و جسمانی از قبیل فشار خون، اختلالات خواب، بیماریهای قلبی عروقی، تمرکز ضعیف، واکنش در خود فرو رفتن و افسردگی ظاهر میشوند (کوپر و پاین، 1988؛ مینتر، 1999). علاوه بر آن، استرس مزمن به مرور زمان سیستم ایمنی بدن را تضعیف میکند. فعالیت مکرر سیستم ایمنی بدن برای محافظت ارگانیسم از آسیب، موجب تضعیف سیستم ایمنی میشود.
دانشمندان نروفیزیولوژیست مکانیزم علیتی ارتباط میان استرسها با افسردگی و اضطراب را شناسایی کردهاند. دانشمندان دریافتند اولین پاسخ به استرس زمانی که ادراک میشود در مغز رخ میدهد. مواد شیمیایی سروتونین و ادرنالین در سلولهای عصبی ازاد میشود و مناطقی از مغز را که درگیر یادگیری، حافظه و تنظیم هیجانات است را درگیر میکند.
پژوهشهای جدید گواه آن است که استرسهای طولانی مدت میتواند ساختار مغزی را تغییر دهد و این تغییرات به همراه عوامل دیگر زمینهساز بیماریهای روانی گردد.
در کنار این دیدگاههای نظری، پژوهشهای تجربی و میدانی فراوانی انجام شدهاست که اثر مخرب استرسها را بر سلامت روانی تأیید میکند. بهطور مثال پاسکو، هتریک و پارکر (2019) نشان دادند که استرسهای تحصیلی میتواند باعث کاهش پیشرفت و انگیزه تحصیلی شود و نرخ ترک تحصیل و افسردگی و اضطراب را افزایش دهد. بررسی منظم 13 پژوهش توسط ریبیرو و همکاران (2017) نشانگر انست که دانشجویانی که از استرسهای آموزشگاهی رنج میبرند از کیفیت زندگی و بهزیستی روانشناختی پایینی برخوردارند. برخی از پژوهشگران نیز به رابطه دو جانبه میان فشارزاههای آموزشگاهی با سلامت روان اشاره کردهاند. درنهایت باید اذعان کرد که استرسهای آموزشگاهی طیف وسیعی از مسایل روانشناختی (فرسودگی تحصیلی، بدبینی، اختلالات خلقی، مشکلات بیخوابی و ...) و نابهنجارهای رفتاری (ترک تحصیل، سوءمصرف مواد و دیگر رفتارهای پرخطر) را تحت تأثیر قرار میدهد. هدف از انجام این تحقیق این بود که این فرضیه را که استرسهای آموزش مجازی ابعاد سلامت روانی را متأثر میسازد، بیازماید. طرح تحقیق از نوع همبستگی و روش تحلیل با شیوه مدلیابی معادلات ساختاری است که با نرمافزار Amos21 تحلیل شدهاست. نتایج حاصل از روابط ابعاد استرسهای آموزش مجازی و ابعاد سلامت روانی با متغیرهای مکنون مرتبط با خود و همچنین روابط ساختاری میان این دو دسته متغیر در مدل ذیل نمایش داده شده است.
همانطور که در مدل مشخصاست ابعاد استرسهای آموزش مجازی (بعد نگرش منفی و بعد سختافزاری) با متغیر مکنون خود قویاً همبسته هستند. برای آگاهی یافتن از این ابعاد چند گویه از آنها ارایه میشود. در بعد نگرش منفی گویههای از قبیل (بدترین تجربه آموزشی من همین آموزش مجازی بوده است، آموزش مجازی را سودمند نمیدانم، آموزش مجازی بیشتر از قرنطینه خانگی اعصابم را بهم ریخته، هر وقت به فکر رفتن به سراغ آموزش آنلاین میافتم، حالم گرفته میشود، آموزش مجازی نگرش من را نسبت به علم و دانشگاه تضعیف کرده است) و در بعد سختافزاری استرسهای آموزش مجازی گویههایی از قبیل (سرعت پایین نت دانلود فایلها را با مشکل مواجه میکند، سرعت پایین اینترنت کلافهام کرده است، قطع مکرر اینترنت در آموزش مجازی روحیهام را فرسوده کرده است، نداشتن امکانات لازم برای آموزش مجازی بسختی نگرانم کردهاست) را شامل میشود. لازم به توضیح است که بار عاملی هیچ یک از این گویهها بر عامل زیربنایی خود کمتر از 62/0 نمیباشد که این نشانگر انسجام مادهها با عاملهای مرتبط با خود هستند. ارتباط میان سازهی استرسهای آموزشی با متغیر مکنون سلامت روانی برابر با 63/0r = و ضریب تعیین آن 40/0r2 = میباشد. این نتایج نشان میدهد که 40 درصد تغییرپذیری در نمرههای سلامت روانی ناشی از تغییرپذیری در نمرات استرسهای آموزش مجازی است. اگر به جملهای که بیان شد دقت شود، مفهوم علیت از ان ادراک میشود. اما دو انتقاد به این تبیین علیتی وجود دارد که سعی میشود به آنها پاسخ دادهشود. 1- ممکن است درهمتنیدگی مفهومی متغیرهای مستقل و وابسته زیاد باشد و نتوان آنها را مستقل و وابسته قلمداد کرد و یا حتی ممکن است تغییرپذیری نمرات متغیر مستقل ناشی از تغییرات متغیر وابسته باشد. 2- شاید متغیری وجود داشته باشد که همپراشی هر دو دسته متغیر حاضر را تبیین کند اما در این تحقیق به کار گرفته نشدهاست.
در پاسخ به اشکال اول باید گفت که تحلیل عوامل تأییدی اعتبار افتراقی سازههای پژوهش را مناسب میداند و از طرفی تحلیل عوامل مبتنی بر عاملیابی محورهای اصلی نشان میدهد که هیچ یک از مادههای استرسهای آموزش مجازی حتی با نقطه برش 25/0 با عاملهای سلامت روانی آمیختگی و بار عاملی ندارد. این مطلب نشانهی بارزی از تغییرپذیری نمرات سلامت روان دانشجویان از تغییرات در نمرات استرسهای آموزشی آنان است. مزید بر آن، دیدگاه نظری پژوهشگر است که عاملیت استرسها را بر سلامت روانی میپذیرد. در خصوص اشکال دوم چیز زیادی نمیتوان گفت، برای اینکه این دلیل در همه پژوهشها قابل اقامه است.
درنهایت و با استنتاج از این پژوهش میتوان با تلخکامی اظهار کرد که استرسهای آموزش مجازی 40 درصد برای دانشجویان نشانگانهای روانشناختی ایجاد کردهاست. و یا به بیان دیگر و به منظور تقریب به ذهن حدوداً 40 درصد سلامت روانی دانشجویان تحلیل رفتهاست.
شایسته توضیح است که پژوهشگر متخصص مدیریت آموزشی نیست تا در زمینه سودمندی آموزش مجازی و شان دانشگاه به استمرار فعالیتهای آموزشی بپردازد. نتایج این پژوهش میتواند اطلاعات روانشناختی بیشتری از فراگیران برای مسئولین مرتبط فراهم کند تا آنها را در زمینه صدور آییننامهها و مقررات آموزشی این دوره بحرانی یاری نماید.