نظام کشاورزی خوزستان؛ متاثر از خشکسالی، شلتوککاری یا مدیریت نادرست منابع آبی - دانشگاه شهید چمران اهواز

تغییرات اقلیمی، کاهش بارشها و خشکسالی؛ آنچه امسال از آنها به عنوان عوامل اصلی کمبود آب در حوزهی کشاورزی استان خوزستان نامبرده میشود. در دو دههی گذشته بروز خشکسالیهای پی در پی بر اثر کاهش بارندگیها صنعت کشاورزی، اقتصاد و زیست طبقهی کشاورزان در استان خوزستان را به شدت متأثر کرده است. پس از سیل سال 1398 بسیاری از مسئولان استانی و کشوری بر این باور بودند که با افزایش سطح آب ذخیره شده در سدها، این استان شاید برای مدتی با مشکلات پیشین در حوزههای آبی مواجه نخواهد شد؛ اما ترسالی آن دوره نیز نتوانست به حل مشکل کاهش آورد رودخانههای این استان کمک کند.
خشکسالی، افزایش کشت شلتوک یا عدم مدیریت صحیح منابع آبی؛ امسال کدامیک از این موارد عامل اصلی کمبود آب در استان خوزستان بوده است. برای پاسخ به این پرسش گفتوگویی کردیم با دکتر امیر آینهبند، استاد گروه مهندسی تولید و ژنتیک گیاهی دانشکدهی کشاورزی دانشگاه شهید چمران اهواز که در ادامه میخوانید.
*گفتوگو را با این پرسش آغاز کنیم که از عوامل بسیاری به عنوان دلیل کاهش و کمبود آب حوزههای کشاورزی در استان خوزستان نام برده میشود. به نظر شما خشکسالی یا عدم مدیریت صحیح منابع آبی، کدامیک تأثیر بیشتری دارد؟
- ابتدا باید به این موضوع اشاره کنم که مسئله خشکسالی یا سیل در خوزستان موضوعی جدید یا عجیب نیست؛ بررسی وضعیت اقلیمی استان در 50 تا 60 سال گذشته نشان میدهد در برخی سالها هم با سیل و هم با خشکسالی مواجه شدهایم؛ اما در حال حاضر، مسئلهی اصلی شدت این رخدادها است. خشکسالی با شدت کنونی در استان خوزستان از سال 1386 آغاز شده است. بر اساس آمار ابتدای دههی 80 میزان بارشها در کشور 86 میلیارد مترمکعب بود که این میزان سال 1399 به 45 میلیارد مترمکعب رسیده است؛ یعنی میانگین بارش از 250 میلیمتر به 205 میلیمتر رسیده که آمار خوبی نیست؛ از دید اکولوژی این مسئله دو دلیل اصلی دارد. دلیل نخست پدیدهی تغییر اقلیم است که بیشتر موضوعی جهانی است و دلیل دوم در ارتباط با فعالیتهای انسانی است که بیشتر با عوامل داخل کشور مرتبط بوده و به تعبیر دیگر با عدم مدیریت صحیح منابع آبی در ارتباط است که هر دو نیز از ارکان اساسی در حوزهی صنعت کشاورزی هستند.
*آیا مدیریت عرضه و توزیع آب با مدیریت منابع آب متفاوت است؟
- بله. آنچه اکنون در حوزهی منابع آبی انجام میشود، بیشتر مدیریت عرضه و توزیع آب است که با مدیریت منابع آبی تفاوت دارد؛ یعنی هرجا خواستند آبرسانی را انجام میدهند و هرجا هم نخواستند این کار صورت نمیگیرد. برای مثال در کشور هندوستان برای تبخیر کمتر آب بر روی کانالهایی که از آن سد خارج میشد سرپوش گذاشته و پنلهای خورشیدی نصب کردهاند که هم تبخیر را کاهش میدهد هم و برق روستاهای اطراف سد از این محل تأمین میشود. ساخت سدهای بالادستی، کشاورزی غیراصولی و غیرعلمی، افزایش و پراکنش جمعیت و نیازهای آبی، سیاستهای خودکفایی در بخش کشاورزی، انتقال آب از سرچشمهها به سایر استانها، ساخت صنایع آببَر و... همگی مسائلی هستند که در تشدید مشکل پیش آمده در خوزستان تأثیرگذار بوده است. شاید بتوان گفت برنامهریزی نادرست دلیل اصلی تنشهای آبی است؛ در مجموعهی استانداری بخشی با نام مدیریت بحران فعال است در حالی که این مدیریت باید به مدیریت پیشگیری از بحران تبدیل شود؛ یعنی باید پیش از بروز مشکلات برای آنها راهکار داشته باشیم؛ امروزه مدلهای هواشناسی وضعیت آبوهوا و میزان بارشها یا خشکسالی در سالهای آینده را نشان میدهد، بنابراین میتوان به گونهای مدیریت کرد که برای سالهای آینده برنامهریزی دقیقی صورت گیرد.
*به موضوع سدسازی در خوزستان و بالادست استان اشاره کردید. برخی کارشناسان حوزههای آب و کشاورزی بر این باورند که برخی سدهای ساخته شده برای استان سودی نداشته است؛ نظر شما دراین باره چیست؟
- استان خوزستان جزو مناطقی است که به دلیل منابع آبی، سدهای زیادی در آن ساخته شده است؛ در 30 سال گذشته 15 سد بزرگ در این استان به بهرهبرداری رسیده که برخی برای استان مؤثر بودهاند، برخی غیرضروری و برخی نیز مانند سد گتوند به فاجعه تبدیل شدهاند؛ سدها در زمان وقوع سیل یا خشکسالی، کنترل سیلاب، تغذیهی آبهای زیرزمینی، پرورش ماهی، تولید انرژی، رونق گردشگری مفید هستند، اما ساخت افسارگسیختهی سد با نگاه سیاسی به جای نگاه علمی موجب میشود سدسازی کارایی خود را از دست بدهد.
*حداقل در دو دههی گذشته همواره شاهد نارضایتی کشاورزان استان از تخصیص آب بودهایم که این مسئله امسال در حوزهی سد کرخه نمود بیشتری داشته است، چه راهکارهایی برای کاهش این تنشها وجود دارد؟
- ابتدا باید به این نکته اشاره کنم که در کشور ما سهم مصرف آب در بخش کشاورزی 90 درصد است؛ اما مدیران این حوزه هیچگاه جزو تصمیمگیرندگان این حوزه نبودهاند و تمامی تصمیمات در وزارت نیرو گرفته میشود؛ حتی مسئولان استانی و مدیران ارشد نیز تأثیری در این حوزه ندارند. نکته مهم دربارهی سد کرخه این است که حجم مفید این سد که امسال تأمین آب کشاورزی آن با مشکلات بسیاری مواجه شده است، سه تا چهار میلیارد متر مکعب است. آخرین اطلاعات نشان میدهد که 70 درصد حجم این سد خالی است و حدود 400 تا 800 میلیون متر مکعب آب در این سد وجود دارد. در حالی که امسال در حوزهی کرخه 16 هزار هکتار زمین زیر کشت شلتوک رفته است و در چهارماه آینده نیاز آبی این اراضی 600 میلیون مترمکعب است؛ یعنی آب مورد نیاز بخش کشاورزی این حوزه از آب موجود در سد بیشتر است و در این میان باید آب آشامیدنی و صنایع نیز تامین شود.
در سیل سال 1398 به علت ورود آب زیاد به استان و پر شدن حجم سدها، استاندار وقت و مدیریت استان تصمیم گرفتند که آب مورد نیاز 200 هزار هکتار شلتوککاری در حوزهی کرخه را تأمین کنند. از سوی دیگر میدانیم که درآمد کشت برنج بیش از کشت گندم است، بنابراین کشاورزان نمیخواهد این درآمد را از دست بدهند. بنابراین تصمیم گرفتهشده در آن دوره، امروز مشکلآفرین شده است؛ از سوی دیگر در پاییندست حوزهی کرخه، هورالعظیم وجود دارد که 100 هزار هکتار آن در کشور ایران است که برای سیرابشدن آن باید یک میلیارد مترمکعب آب وارد هور شود و اکنون 250 تا 300 میلیون مترمکعب آن یعنی یکچهارم نیاز واقعی تالاب تأمین شده است؛ خشک شدن هور برای استخراج نفت نیز بر مشکلات افزود و بیکاری مردم، مشکلات زیستمحیطی و ریزگردها را به دنبال داشته است؛ پس در حال حاضر مسئولان به این نتیجه رسیدهاند که شلتوککاری را متوقف کنند! در اکولوژی و کشاورزی پایدار موضوعی با عنوان حذف کشت وجود ندارد، بلکه باید راهکارهایی مانند کاهش سطح زیر کشت و یا کشت جایگزین ارائه شود. پس نمیتوان یک نوع کشت را در منطقهای ممنوع کرد؛ زیرا موجب نارضایتی مردم میشود و این سؤال پیش میآید که چرا در استانهای مجاور که از سرچشمه آب میبرند (مانند اصفهان) سطح زیر کشت شلتوک افزایش مییابد ولی در خوزستان به کشاورز میگویند شلتوک نکارد چون آب کم است.
*به اصلاح الگوی کشت اشاره کردید؛ این موضوع علمی در کشور ما تا چه میزان کاربرد دارد و لحاظ میشود؟
- در حقیقت در کشورمان چیزی به عنوان الگوی کشت وجود ندارد؛ حتی وزارت جهاد کشاورزی هم تاکنون برنامهای مدون به عنوان الگوی کشت ارائه نداده است. دلیل این مسئله نداشتن برنامهریزی اصولی و نتیجهی آن نیز توسعهی نامتوازن یا توسعهی ناپایدار است؛ یعنی ممکن است با تولید یک محصول خسارات جبرانناپذیری به محیط زیست وارد شود؛ بنابراین، الگوی کشت به معنای برنامهریزی صحیح و علمی بر اساس اصول کشاورزی پایدار است و چون این اصول را نداریم کشاورزی ما به شدت آسیبدیده است. در گذشته تمدنها بر اساس کشاورزی بنیان نهاده میشدند (کشاورزی محور) و حیات و یا نابودی آنها بر مبنای الگوی کشت بوده است. هر تمدنی که میتوانست از کشاورزی به خوبی استفاده کند و آبوخاک خود را حفظ کند آن تمدن حفظ میشد و در غیر این صورت آن تمدن از بین میرفت؛ برای داشتن الگوی کشت باید طراحی مناسب الگوی کشت، آمایش سرزمین و آمارهای دقیق برای تجزیه و تحلیل داشته باشیم.
*با توجه به کمبود منابع آبی کشور آیا میتوان در خوزستان با برنامهریزی نسبت به تغییر الگوی کشت اقدام کرد؟
- هر منطقهای به یک الگوی کشت نیاز دارد؛ کشاورزی در استان خوزستان با سایر مناطق کشور متفاوت است؛ بنابراین لازم است با تشکیل کارگروهی متشکل از حوزهی کشاورزی، استانداری و دانشگاه برای این صنعت مهم برنامهریزی کرد؛ مسئلهی دیگر در تغییر الگوی کشت انجام تدریجی آن است تا به لحاظ اقتصادی خسارتی به کشاورزان وارد نشود. همچنین صنایع جانبی هم در الگوی کشت و تغییر آن اهمیت بسیاری دارند. تغییر الگوی کشت باید با تغییر الگوی مصرف نیز همراه باشد تا بتوان ضایعات کشاورزی را کاهش داد؛ اما نکته مهم در بحث تغییر الگوی کشت این است که باید دیدگاه کشاورزی دانشبنیان نیز داشته باشیم. تا زمانی که میان وزارت جهاد کشاورزی، استانداری و دانشگاه فاصله وجود داشته باشد و تصمیمگیریها نیز در مرکز انجام شود، نمیتوان توقع داشت مشکلات این حوزه حل شود. در این میان آمایش سرزمین و شناسایی ظرفیتها و توانمندی محیط و زمین کشاورزی اهمیت بسیاری دارد؛ در حال حاضر کشت در زمینهای نامرغوب، متوسط و مرغوب به یک شکل انجام میشود و این جزو ضعفهای حوزهی کشاورزی استان خوزستان است.
*به عقیده برخی مسئولان کشت جایگزین برای شلتوک میتواند تا حدودی به حل مشکل کمبود آب در استان کمک کند؛ نظر شما در این باره چیست.
- آمارها نشان میدهد در سالهای عادی، ورودی آب استان بین 30 تا 31 میلیارد مکعب بوده است که حداقل 21 میلیارد مترمکعب آن در پشت سدها ذخیره میشد؛ اما در دو سال گذشته میزان ورودی آب به 25 میلیارد مکعب رسیده است؛ از سوی دیگر خوزستان دارای یک میلیون و چهارصد هزار هکتار زمین کشاورزی است که این میزان آب ورودی به استان خوزستان برای مصارف کشاورزی کافی نیست. بر اساس متوسط کشوری برای هر هکتار کشت برنج به هفت هزار و 800 مترمکعب آب نیاز است، این میزان در کشت گندم حدود چهار هزار مترمکعب در کشت ذرت ششهزار و 500 مترمکعب و در کشت نیشکر حدود ۱۶۶۰۰ هزار مترمکعب در هر هکتار است.
در کشاورزی شاخصی به نام بهرهوری فیزیکی آب وجود دارد که درصد کل تولیدات آبی به کل آب مصرفی را بررسی میکند؛ در کشت گندم متوسط بهرهوری فیزیکی آب در کشور 75 صدم و در خوزستان 90 صدم است. در کشت برنج متوسط کشوری 24 صدم و در استان 13 صدم و در کشت ذرت نیز شاخص کشوری 60 صدم و در استان 61 صدم است. بنابراین در کشت گندم و جو فاصلهای با میانگین کشوری نداریم اما در کشت برنج به دلیل استفاده از ارقام محلی (برخلاف شمال کشور که ارقام اصلاح شده و پر محصول استفاده میکنند) و تبخیر آب بر اثر گرمای هوا، شاهد کاهش بهرهوری فیزیکی آب هستیم، بنابراین با میانگین کشوری فاصله داریم.
* به عنوان سخن پایانی؛ آیا برای برونرفت از مشکل کمآبی در حوزهی کشاورزی استان راهکاری وجود دارد؟
- بله؛ برای حل این مشکلات راهکارهای کوتاهمدت و بلندمدتی مانند استفاده از روشهای زراعی مناسب و تکنولوژی بهرهوری آب، استفاده از گیاهان و ارقام مناسب با تنش خشکی، محدود کردن کشت در تابستان و پرداخت پول کشت نکردن یا کاهش سطح زیر کشت یک گیاه به کشاورزان، استفاده از روشهای آبیاری متناسب و بهرهگیری از آبهای لبشور و زهکشها، پیشگیری از تلفات آب و افزایش راندمان انتقال آب از سد تا مزرعه، کشت محصولات تابستانه در تاریخهای جدید (اوایل بهار) برای کاهش مصرف آب، کاهش ضایعات محصولات کشاورزی، توجه به کشتهای گلخانهای، انجام تحقیقات علمی و اصولی دربارهی تنشهای محیطی و توجه به اصول کشاورزی پایدار وجود دارد که میتواند در حل مشکل کمبود آب مؤثر باشد.