20 06 2020 04:32
کد خبر : 1696749
تعداد بازدید : 494

جایگاه تو...

 

 

 

خدایا!

عذر می‌خواهم از این‌که به خود اجازه می‌دهم که با تو راز و نیاز کنم

عذر می‌خواهم که ادعاهای زیاد دارم و در مقابل تو اظهار وجود می‌کنم

درحالی‌که خوب می‌دانم وجود من زائیده‌ی اراده من نیست و بدون خواسته‌ی تو هیچ و پوچم ,

عجیب آنکه

از خود می‌گویم

منم می‌زنم

خواهش دارم و آرزو می‌کنم

خدایا…

تو مرا عشق کردی که در قلب عشاق بسوزم

تو مرا اشک کردی که در چشم یتیمان بجوشم

تو مرا آه کردی که از سینه‌ی بیوه‌زنان و دردمندان به آسمان صعود کنم

تو مرا فریاد کردی که کلمه‌ی حق را هر چه رساتر برابرِ جباران اعلام نمایم

تو تاروپود وجود مرا باغم و درد سرشتی

تو مرا به آتش عشق سوختی

تو مرا در طوفان حوادث پرداختی, در کوره‌ی غم و درد گداختی

تو مرا در دریای مصیبت و بلا غرق کردی

و در کویرِ فقر و هرمان و تنهائی سوزاندی

خدایا …

تو به من

پوچیِ لذات زودگذر را نمودی

ناپایداری روزگار را نشان دادی

لذت مبارزه را چشاندی

ارزش شهادت را آموختی

خدایا

تو را شکر می‌کنم

که از پوچی‌ها و ناپایداری‌ها و خوشی‌ها و قیدوبندها آزادم نمودی

و مرا در طوفان‌های خطرناک حوادث رها کردی و در غوغای حیات در مبارزه‌ی با ظلم و کفر غرقم نمودی و مفهوم واقعی حیات را به من فهماندی

فهمیدم: سعادت حیات در خوشی و آرامش و آسایش نیست

بلکه در درد و رنج و مصیبت و مبارزه با کفر و ظلم، و بالاخره شهادت است.

خدایا تو را شکر می‌کنم که اشک را آفریدی که عصاره‌ی حیات انسان است

آنگاه‌که در آتش عشق می‌سوزم

یا درشدت درد می‌گدازم

یا در شوق زیبایی و ذوق عرفانی آب می‌شوم و سراپای وجودم

روح می‌شود

لطف می‌شود

عشق می‌شود

سوز می‌شود

و عصاره‌ی وجودم به‌صورت اشک آب می‌شود

و به‌عنوان زیباترین محصول حیات که وجهی به عشق و ذوق دارد و وجهی دیگر به غم و درد در دامان وجود فرومی‌چکد.

اگر خدای بزرگ از من سندی بطلبد، قلبم را ارائه خواهم داد و

اگر محصول عمرم را بطلبد، اشک را تقدیم خواهم کرد

خدایا

تو مرا اشک کردی که همچون باران بر نمک زارِ انسان ببارم

تو مرا فریاد کردی که همچون رعد در میان توفان حوادث بغرم

تو مرا درد و غم کردی تا هم‌نشین محرومین و دل‌شکستگان باشم

تو مرا عشق کردی تا در قلب‌های عشاق بسوزم

تو مرا برق کردی که تا آسمان ظلمت‌زده بتازم و سیاهی این شب ظلمانی را بدرم

تو مرا زهد کردی که هنگام درد و غم و شکست و فشار ناراحتی وجود داشته باشم

و هنگام پیروزی و جشن و تقسیمِ غنائم دامنه خود برگیرم و در کویر تنهائی باخدای خود بمانم.

خدایا تو را شکر می‌کنم

که غم را آفریدی و بندگان مخلص خود را به آتش آن گداختی و مرا از این نعمت بزرگ توانگر کردی.

خدایا تو را شکر می‌کنم

که به من درد دادی و نعمت درک درد عطا فرمودی

تو را شکر می‌کنم

که جانم را به آتش غم سوزاندی و قلب مجروحم را برای همیشه داغ‌دار کردی دلم را سوختی و شکستی تا فقط جایگاه تو باشد.

 

درج شده توسط: مدیر سایت