08 05 2020 19:53
کد خبر : 1698054
تعداد بازدید : 631

یادداشتی از دکتر شیخه؛ رسالت فلسفه در مواجهه با کرونا

 

 

دکتر رضا شیخه عضو هیات علمی و هسته مشاوره اجتماعی و فرهنگی ستاد مبازره با بیماری کرونا دانشگاه شهید چمران اهواز در یادداشتی با عنوان بیماری، بحران، مرگ و اندیشیدن به جهان های ممکن به این مساله پرداخت که آیا فلسفه می تواند در مواجهه با کرونا رسالتی در پی داشته باشد؟

به گزارش روابط عمومی دانشگاه شهید چمران اهواز، در این یادداشت آمده است:

آیا فلسفه می­تواند در مواجهه با کرونا رسالتی در پی داشته باشد؟ اگر پاسخ مثبت است آن رسالت چه می­تواند باشد؟ بر سر این موضوع که وظیفه فیلسوف چیست یا چه باید باشد به هیچ روی، اتفاق نظری وجود ندارد. برخی از فیلسوفان کار فلسفه را در تفسیر جهان خلاصه می ­کنند. برخی دیگر رسالت فلسفه را نه در تفسیر جهان، بلکه در تغییر جهان می­ بینند. 

در این بین، گروه سومی هم هستند که کار  فلسفه را نه غیب­گویی می­ دانند و نه لزوماً دگرگونی جهان، بلکه معتقدند که فلسفه به مسئله­ ای که پیش روی ما قرار دارد، پرتو و چشم اندازی روشن و مناسب می ­افکند. در این معنا، فلسفه وسیله ­ای است که به کمک آن می­توانیم دلایل مناسب برای اصلاح، تغییر یا حفظ امور را بهتر درک کنیم. زیرا این فیلسوفان می­گویند هر چیزی را نباید تغییر داد. برخی از امور را باید تحمل کرد و برخی دیگر اموری لذت­بخش هستند که می ­بایست حفظ شوند. بدین­ ترتیب، اینکه رسالت فلسفه در مواجهه با کرونا چه می ­تواند باشد، به این بستگی خواهد داشت که وظیفه فیلسوف را چه بدانیم.

با این حال، در این جستار کوتاه تلاش می­ شود به برخی از دیدگاه­ های مهم فلسفی پیرامون مصائب، بیماری ­ها و بحران ­هایی همچون ویروس کرونا که زندگی انسان­ ها را درگیر خود کرده­ است، پرداخته شود.  همچنین  برخی از دلالت­ های آموزشی و روانشناختی این دیدگاه­ ­ها مد نظر قرار می ­گیرد.

اکثر افراد پدیده ­هایی همچون ویروس کرونا، بیماری و مصائب و بحران­ های دیگر را معادل با ضعف، انفعال، درد و رنج و نابودی می­ دانند. زیرا معتقدند در مصائب، بیماری­ ها و بحران ­ها هیچ ارزشی وجود ندارد. می­ توان گفت که زندگی­ برای این افراد در حالت سلامت خلاصه می ­شود. در نتیجه، هر جا سلامت باشد زندگی نیز آنجا خواهد بود.

در این معنا، مصائب، بیماری­ ها و بحران ­ها اموری بیرون از جریان زندگی قرار می­ گیرند. اما، برخی از فلاسفه در این باره دیگرگونه می­ اندیشند و در پی آنند که جایی نیز برای مصائب و بحران­ ها و ناخوشایندی­ ها در زندگی باز کنند. این فیلسوفان، به دنبال آنند که از دل مصائب و بحران ­ها و ناخوشایندها نکاتی را استخراج کنند. زیرا، باور دارند که خلاصه کردن زندگی در حالت سلامت این توهم را تداوم می ­بخشد که درد و رنج، ضعف و انفعال، مرگ و زوال در دور دست­ ها قرار دارند. بنابراین، می­ توان گفت درحالی که برخی به زندگی صرفاً در حالت سلامت می­ نگرند، برخی دیگر زندگی را آمیخته ­ای از سلامت/ بیماری  می ­دانند.

برخی فیلسوفان بیماری را برابر با ضعف و انحطاط می­ دانند و از این رو در پی فلسفه­ ای هستند که بر سلامت حداکثر تأکید کند. بنابراین، هدفِ درمانیِ فلسفه آن­ ها مبارزه با انواع مختلف بیماری ­ها خواهد بود. در سمتی دیگر، برخی فیلسوفان موضعی دیگر اتخاذ می­ کنند.

مثلاً، سیورانِ(cioran) فرانسوی، می­ گوید وقتی که ما بیماریم و چیزی نمانده تا مرگ را تجربه کنیم، می­ توانیم به­ طور عینی ­تر و نزدیکتری حقیقت وجودی خودمان را مشاهده نماییم. برای مثال، هنگامی که به مرگ نزدیک می­ شویم، در وضعیتی قرار می­ گیریم که از بین رفتن بسیاری از توهمات زمان سلامت خود را تجربه می­کنیم، و می بینیم که چگونه آنچه به نظر می ­رسید دائمی است، در واقع گذرا و موقت است. او می ­افزاید هنگامی که فرد در شرف مرگ است، ممکن است به این باور برسد که لحظه دم تنها لحظه ­ای است که انسان در اختیار خود دارد.

بنابراین، به باور سیوران اموری همچون بیماری برای فرد تجربۀ آگاهی اصیل انسانی را به ارمغان می­ آورد. از این ­رو، نگاه سیوران به بیماری نگاهی مثبت و ایجابی است. لذا، سیوران نه تنها مرگ را پشت دروازه زندگی رها نمی ­کند، بلکه آن را به عرصۀ زندگی وارد می ­سازد. بدین ترتیب، ماهیت زندگی از نظر سیوران فقط شامل حالت سلامت نبوده، بلکه امراض و بیماری ها را نیز در بر می­ گیرد. بنابراین، همانطور که سیوران با وارد کردن بیماری ­ها به عرصه زندگی به آن­ها شأنی فلسفی می ­دهد و از آن­ برای اثبات این امر استفاده می کند که احساس ابدی بودن زندگی چقدر توهم آلود بوده است. وقت آن است ما نیز در نگاهمان به زندگی تجدید نظر کنیم و برداشتمان از زندگی را به امور عادی و خوشایندها محدود نسازیم، بلکه در تفسیر و تحلیلمان از زندگی جایی نیز برای اوضاع غیر عادی­ و ناخوشایندها باز کنیم.

باید در نظر داشته باشیم که در زندگی سختی و آسانی، سلامت و بیماری، امور عادی و غیر عادی، خوشایندها و ناخوشایندها باهم هستند.

اتخاذ چنین رویکردی می­تواند دلالت­های آموزشی و روانشناختی مهمی در پی داشته باشد. به لحاظ تربیتی دلالت مهم این نگاه آن است که با توجه به پویایی تغییرات کلی در اوضاع و احوال زندگی آدمی و آگاهی از  این مسئله که حوادث و پیشامدهای نامطلوب، زندگی را دچار تغییر و تحول می ­کند.

معلمان ضمن اینکه خودشان را به چنین دانشی مجهز می­ کنند، می­ بایست به نحوی واقع بینانه پیرامون ماهیت جهان و به تبع آن ماهیت زندگی با دانش آموزان سخن بگویند. معلمان ضمن عرضه زندگی در کلیتش به دانش ­آموزان، به آن­ها می­­ آموزند که چگونه با این دشواری ­ها مواجه شوند و به آن­ها آموزش می ­دهند که چگونه مصائب زندگی را تحمل کنند و خود را برای امور پیش­بینی ناپذیر آماده سازند. اما، اگر زندگی تنها در وضعیت سلامت خلاصه شود و در همین چارچوب نیز آموزش داده شود، آنگاه منجر به بروز مشکلاتی برای دانش آموزان خواهد شد. مشکلات زمانی آشکار می­ شوند که دانش ­آموزان در زندگی واقعی خود با چنین مصائب و دشواری­ هایی مواجه شوند، در این هنگام است که در عوض آنکه دانش­ آموزان خود را آماده و مهیای رویارویی با این دشواری­ ها سازند، به مقاومت در برابر آن­ها پرداخته، از پذیرش آن­ها سر باز می­ زنند. این خود می ­تواند مشکلات روحی و روانی زیادی برای آن­ها در پی داشته باشد.

اتخاذ چنین رویکردی، همچنین دانش ­آموزان را قادر می­ سازد که بتوانند امکان شکل­ ­گیری جهان­ های دیگر را نیز تصور کنند و بتوانند پیرامون چنین جهان ­هایی بیندیشند (جهان­ هایی که تا کنون شکل نگرفته ­اند اما امکان شکل ­گیری آن­ها وجود دارد).  عرضه زندگی از این چشم­ انداز به دانش­ آموزان که بحران­ هایی همچون کرونا هم جزئی از آن به شمار می ­رود، می ­تواند بسیار حائز اهمیت باشد؛ زیرا ما همیشه در سطحی ملی و بین المللی با هشدارهایی مواجه بوده­ ایم، هشدارهایی پیرامون تخریب محیط زیست، انحطاط اخلاق و بحران کم آبی و غیره.

اما، این بحران ­ها آنگونه که شایسته است جدی گرفته نشده ­اند. شاید دلیل این مسئله آن باشد که بر این نوع نگاه به زندگی (باهم بودگی سختی و آسانی، خوشایند و ناخوشایند، بیماری و سلامت) و بر امور نامتعارف و پیش­بینی ناپذیر آنطور که باید در مدارس تأکید نشده است، به همین دلیل هم نه توانایی تصور جهانی فاقد اخلاق، جهانی که در آن محیط زیست نابود شده باشد را داشته ایم و نه آمادگی مواجهه با امور پیشبینی ­ناپذیر را. در نتیجه، چنین هشدارهایی جدی گرفته نشده­ اند و ویروس کرونا خود می ­تواند مؤید این امر باشد.

این ویروس بسیاری از امور ناممکن را ممکن ساخت. چه کسی توانسته بود چنین جهانی را تصور کند؟  همه ما ویروس کرونا را یک مهمان ناخوانده می ­دانیم. زیرا که آن را خارج از مرزهای زندگی­مان قرار داده بودیم. بنابراین، به نظر می ­رسد وقتی از این منظر به موضوع می­ نگریم که زندگی آمیخته­ ای از خوشایندها و ناخوشایندی هاست و از همین زاویه هم به آموزش آن بپردازیم، بهتر بتوانیم، جهانی فاقد اخلاق، جهانی با محیط زیست تخریب شده، جهانی بدون کلاس ­های حضوری را تصور کنیم. چه بسا این امر باعث شود انسان­ها این هشدارها را نیز جدی بگیرند و در جهت بهبودی جهان پیرامونشان برآیند.

آنچه این نگاه فلسفی عرضه می­ کند آن است که پیش از آنکه مصائب، بلایا و بحران ­ها به سمت ما بیایند و ما را غافلگیر و شوکه کنند با تجدید نظر و بازنگری در نوع نگاه به هستی و زندگی­مان به پیشواز این مسائل برویم. این به پیشواز رفتن به معنای تصور جهان­ های ممکن دیگر و اندیشیدن پیرامون آن­ هاست و نه چیزی دیگر.

 

درج شده توسط: مدیر سایت