علی حسین حسین زاده

 وجدان کاری عبارتست از رعایت قوانین اخلاقی در رفتار حرفه¬ای که منجر به ایجاد تعهد نسبت به انجام وظایف محوله به بهترین شکل و بدون کنترل خارجی شود. به گونه¬ای که نتیجه آن بهبود نتایج کار، بهبود وضع اجتماع و رضایت باطنی و آرامش وجدان فرد باشد.
لذا هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل اجتماعی موثر بر وجدان کاری می‏باشد. مورد مطالعه پژوهش کارکنان دانشگاه آزاد شهرستان مسجدسلیمان در سال 1395 می‏باشند. روش تحقیق، پیمایش و ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه است. جهت انتخاب حجم نمونه، از فرمول کوکران استفاده شده و 118 نفر ازکارمندان به روش نمونه گیری طبقه ای متناسب انتخاب شدند. چارچوب نظری این پژوهش با استفاده از دیدگاه جامعه¬شناسان کلاسیک ازجمله پارسونز، مارکس، وبر، مرتن، هومنز، تیلور طراحی شده است. یافته‏های پژوهش نشان داد میانگین وجدان کاری کارکنان دانشگاه آزاد مسجدسلیمان در سطح مطلوبی قرار دارد؛ همچنین متغیرهای زمینه¬ای چون سن و جنس رابطه معنادار مستقیمی با وجدان کاری دارند. و عدالت سازمانی، میزان دینداری، محرومیت نسبی و سبک رهبری، رابطه¬ی معناداری با وجدان کاری دارند. براساس R2 این متغیر‏ها ‏378/0 واریانس وجدان کاری تببیین می‏گردد.

جامعه پذیری نوعی فرایند کنش متقابل اجتماعی است ،که در خلال آن فرد هنجارها،ارزش هاودیگر عناصر اجتماعی،فرهنگی موجود در گروه یا محیط پیرامون خود فرا گرفته،درونی کرده وآن را با شخصیت خود یگانه می سازد.هدف مطالعه حاضربررسی عوامل فرهنگی واجتماعی موثر بر جامعه پذیری است .مورد مطالعه پژوهش دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اهواز در سال 1385 می باشد.روش تحقیق پیمایش وابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه است.جهت انتخاب حجم نمونه،ازفرمول کوکران استفاده شده است و300نفر از دانش آموزان به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند.فرضیات از طریق همبستگی پیرسون،تحلیلی واریانس ورگرسیون چند متغیره آزمون گردید.نتایج تحقیق نشان داد که بین روابط اعضای خانوادعه،گروه مرجع ورسانه های جمعی وگروه همسالان با جامعه پذیری رابطه مثبت معنادار وجود دارد.همچنین نتایج رگرسیون بیانگر آن بود که متغیرهای مستقل تحقیق حدود 34درصدازواریانس جامعه پذیری را تبیین می کنند

اخلاق کار مانند شمشیر دو‌لبه‌ای است که یک لبه ی آن تهدید، و لبه دیگر آن فرصت است. ضعف در نظام اخلاقی، تهدید، و تقویت آن فرصت را برای سازمان و جامعه به ارمغان می‌آورد.اخلاق کار نیز به عنوان پدیده ای اجتماعی می تواند مورد تحلیل علمی قرار گیرد. لذا هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل اجتماعی-فرهنگی موثر براخلاق کار اخلاق کارمی باشد. مورد مطالعه پژوهش کارمندان دانشگاه شهید چمران اهواز در سال 1395 می باشند. روش تحقیق، پیمایش و ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه است. جهت انتخاب حجم نمونه، از فرمول کوکران استفاده شده و198نفر ازکارمندان به روش نمونه گیری طبقه ای متناسب انتخاب شدند. چارچوب نظری این پژوهش با استفاده از دیدگاه جامعه شناسان کلاسیک ازجمله دورکیم ،وبر ومرتن طراحی شده است.تعریف مرایک ومدل او از اخلاق کار به عنوان تعریف مفهمومی وعملیاتی در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد میانگین اخلاق کار کارمندان دانشگاه شهید چمران اهواز در سطح مطلوبی قرار دارد؛ همچنین متغیرهای زمینه ای چون سن،تحصیلات وسابقه کار رابطه معنادار مستقیمی با اخلاق کار دارند و رفتارهای انحرافی در محیط کار، جامعه پذیری سازمانی،ارزش های فرهنگی سازمان،شایسته سالاری و بیگانگی ازکار رابطه ی معناداری با اخلاق کار دارند براساس R2 این متغیر ها 42/0 واریانس اخلاق کار تببیین می گردد. درنتیجه عدم توجه به تقویت مبانی رفتار اخلاقی در سازمان منجر به پیامد های منفی وهزینه های اقتصادی برای سازمان خواهد شد و نیز اثرات روانی و اجتماعی آن برروی نیروی انسانی تحمیل می گردد.

با گسترش دسترسی به اینترنت و ماهواره و استفاده فزاینده¬ای که نوجوانان از انواع سایت¬ها و شبکه¬ها می¬نمایند، هویت¬ قومی به یکی از دغدغه¬های اصلی مرتبط با انسجام اجتماعی و یکپارچگی ملی تبدیل شده است. بدین لحاظ پژوهش حاضر، رابطه بین میزان و نحوه استفاده از اینترنت و ماهواره را با هویت قومی دانش آموزان بررسی می¬کند.
نتایج تحقیق از نمونه ای به حجم 200 نفر از دانش آموزان دوره متوسطه دوم شهر سوسنگرد به شیوه پیمایش و با استفاده از تکنیک پرسشنامه حاصل شده است. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از آزمون T، آزمونF و ضریب همبستگی پیرسون نشان می¬دهد که اولاً دانش آموزان پسر از هویت قومی بالاتری به نسبت دختران برخوردارند. ثانیاً رابطه معکوس و معنی دار بین دو متغیر پایگاه اجتماعی اقتصادی و هویت قومی وجود دارد. همچنین بین میزان استفاده از ماهواره و هویت قومی رابطه مستقیم و معنی¬دار وجود دارد و به هر میزان که استفاده از سایت-های علمی آموزشی بیشتر می¬شود، هویت قومی تضعیف می¬گردد.
 

 ویژگی های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و طبیعی هرمنطقه در توسعه صنعت گردشگری آن نقش بسیار موثری دارد. خوزستان نیز با برخورداری از بستر اولیه و شرایط بسیار مناسب گردشگری از جمله استان هایی است که می‌تواند جایگاه واقعی خود را در محدوده‌ی مکان های مطلوب گردشگری مشخص نماید، لذا در این پژوهش هدف اصلی و محوری برپایه عواملی که در توسعه گردشگری استان خوزستان خصوصاً شمال آن - که از شرایط بهتری از نظر اقلیمی برخوردار است، قرار داده شده است.
در این تحقیق از روش پیمایشی دواس استفاده شده است. حجم نمونه بر‌اساس فرمول کوکران 200 نفر تعیین شده که با استفاده از روش‌های آماری مناسب در حوزه ی توصیفی و استنباطی به تجزیه و تحلیل نظرات آنان پرداخته شده است. این پژوهش از لحاظ زمانی در سال 94 – 93 اجرا شده است.
پژوهش حاضر نشانگر آن است که عواملی نظیر تبلیغات مناسب ، استفاده بهینه از امکانات موجود، تحقیقات موثر و کارا برای شناخت نیازهای استراتژیک صنعت گردشگری و تدوین برنامه ریزی جامع، همچنین قوت مدیریت در بخش گردشگری ، نظارت کافی و وجود تسهیلات لازم در اطراف جاذبه های گردشگری و ... از عوامل توسعه گردشگری در شمال استان خوزستان خواهد بود. علاوه بر آن عواملی از قبیل جاذبه های گردشگری و تاریخی و داشتن فرهنگ غنی ایرانی- اسلامی می‌تواند از عوامل موثر در توسعه صنعت گردشگری شمال استان خوزستان باشد

پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر اینترنت بر گرایش سیاسی دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز در تمام رشته و مقاطع تحصیلی در سال تحصیلی 94 صورت گرفته است. داده های تحقیق با روش پیمایش و با استفاده از پرسشنامه خودسنجی از نمونه¬ای با حجم 307 نفر که از دانشجویان دانشگاه شهید چمران به شیوه نمونه¬گیری تصادفی طبقه¬ای با استفاده از فرمول کوکران بود انتخاب و جمع آوری گردید. اطلاعات مربوط به افراد نمونه با تکنیک پرسشنامه جمع آوری شد. تجزیه و تحلیل یافته¬های تحقیق در دو سطح توصیفی و استنباطی انجام شد که در قسمت آزمون فرضیات از آزمون¬های آماری؛ ضریب همبستگی پیرسون،تحلیل واریانس یک طرفه و غیره استفاده شده است. تمام مراحل تجزیه و تحلیل داده ها با کمک نرم افزار SPSS صورت گرفته است نتایج نشان داد که بین متغیرهای (میزان استفاده از اینترنت، اثربخشی اینترنت و اعتماد سیاسی ) و گرایش سیاسی دانشجویان رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد . علاوه بر این در این پژوهش برای محاسبه¬ی حجم نمونه¬ی آماری لازم از فرمول کوکران استفاده شده است.

سرقت از باسابقه ترین جرایم بشری است که در جامعه¬های مختلف به شیوه های گوناگون دیده می شود، اما تنها چیزی که از بدو پیدایی و شکل گیری آن تاکنون ثابت مانده زشتی و مذموم بودن ماهیت آن است. رساله حاضر با هدف بررسی برخی عوامل اقتصادی اجتماعی موثر بر گرایش به سرقت جزئی از اموال عمومی (کج دستی) انجام گرفته است. در این پژوهش، نظر بر این است که ویژگی¬های اجتماعی، اقتصادی بر گرایش به سرقت موثر است و این عوامل به نوبه¬ی خود در ارتباط با ویژگی¬های زمینه¬ای موجد سطوح متفاوتی از گرایش به سرقت می‌گردد. چارچوب نظری تحقیق برگرفته از آراء دورکیم، مرتون، ادوین ساترلند، ویلیام گود و ... می-باشد. تحقیق به روش پیمایشی و با استفاده از ابزار پرسش¬نامه، در بین کلیه کارگران حوزه¬ی خدمات شهری شهرداری اهواز، در سال 1394 به انجام رسیده است. در این تحقیق از شیوه¬ی نمونه¬گیری تصادفی استفاده شده و حجم نمونه¬ی مورد مطالعه 196 نفر می¬باشد. مراحل آماری آن با استفاده از نرم¬افزار Spss v.16 انجام شده است.
نتایج نشان داد که از مجموع عوامل مطرح شده متغیرهای ارتباط و پیوند با دوستان، ساختار خانواده، تعداد اعضای خانواده و محرومیت نسبی بر گرایش به سرقت جزئی از اموال عمومی کارگران تاثیرگذار هستند. متغیر مکان زندگی، تاثیر رسانه، میزان درآمد و احساس تعلق و میزان پیوند اجتماعی به صورت معکوس با گرایش به سرقت جزئی از اموال عمومی در ارتباط است. هم¬چنین نتایج نشان داد از بین متغیرهای زمینه ای، متغیر میزان تحصیلات نیز بر گرایش به سرقت جزئی از اموال عمومی موثر است.
 

در عصر حاضر، تغییرات شگرفی در نظریات توسعه پدید آمده است، یکی از این تغییرات، توجه به مقوله عاملت انسانی است، چیزی که به نوعی باعث پدیدایی و تقویت نظریه هایی چون توانمندسازی در عرصه های مختلف به خصوص در حوزه زنان گردیده است. بر این اساس، توانمندسازی زنان، در برگیرنده افزایش مشارکت، خود آگاهی، قابلیت اعتماد و گسترش آزادی انتخاب زنان توسط خودشان است. بنابراین، در پژوهش حاضر به توانمندسازی زنان سرپرست خانوار توجه خاصی شده است، گروهی که اغلب در معرض آسیب¬هایی چون ضعف دسترسی به فرصت های شغلی، بی سوادی یا کم سوادی، نداشتن درآمد مستمر و سایر مشکلات روحی و روانی قرار دارند که در صورت تشدید آن¬ها، خسارات قابل تاملی بر پیکره اجتماع وارد خواهد شد به همین خاطر، پژوهش حاضر که با هدف بررسی شیوه¬های توانمند سازی زنان سرپرست خانوار به لحاظ نظری نگاشته شده است، در صدد است با الهام از نظریه¬های ساختاریابی گیدنز، نظریه توانمندی سارا لانگه، موزر، زیمرمن، نظریات فمنیستی، نظریه حمایت اجتماعی ساراسون، نظریه نیازهای اساسی مازلو و دیگر نظریات مشابه، راهکارهای جدیدی را به منظور توانمندسازی زنان سرپرست خانواردر عرصه¬های ‏اجتماعی، فرهنگی ارائه نماید تا از این رهگذر، متولیان امور زنان سرپرست خانوار با کاربست راهکارهای مذبور، گام¬های‏کاربردیتری را با لحاظ محلی نگری، جهت بهبود کیفیت زندگی این گونه اقشار آسیب¬پذیر جامعه بردارند. این مطالعه، درصدد شناخت توانمندسازی زنان سرپرست خانوار و ارتباط آن با عوامل اجتماعی و فرهنگی است. حجم نمونه شامل 386 نفر از زنان سرپرست خانوار شهرستان خرم آباد، که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه¬ای چند مرحله¬ای اتخاب شده اند. نتایج حاصل از پژوهش نشان می¬دهد که از متغیرهای وابسته استفاده شده «حمایت اجتماعی»، «مشارکت اجتماعی»، «میزان استفاده از رسانه»، «احترام اجتماعی»، «عزت نفس»و «امنیت اجتماعی» رابطه معناداری با توانمندی وجود دارد.

شبکه های اجتماعی برنامه هایی محبوب هستند که ممکن است فعالیت های یادیگیری را در دانشگاه افزایش دهند. این مقاله در نظر دارد تاثیر شبکه های اجتماعی بر روی عملکرد تحصیلی دانشجویان، که از طریق مقیاس عملکرد تحصیلی اندازه گیری می شود را بررسی نماید. مطالعه حاضر بر اساس این فرضیه بنا شده است که استفاده از شبکه های اجتماعی تاثیر مثبت و یا خنثی بر نمرات دانشجویان دارد و همچنین به دنبال افزایش آگاهی در مورد مزایای استفاده از شبکه های اجتماعی بر عملکرد تحصیلی می باشیم. جامعه آماری این پژوهش را تمامی دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز تشکیل داده که تعداد 325 نفر از آنان بر اساس فرمول کوکران به عنوان نمونه انتخاب شدند. مطالعه حاضر نشان می دهد که درصد قابل توجهی از دانشجویان عضو شبکه های اجتماعی بوده اند. نتایج رگرسیون نشان داد که مشارکت در شبکه های اجتماعی رابطه مثبت شدید معناداری با عملکرد تحصیلی دارد درحالی که نوع مصرف( سرگرمی) و مدت مصرف رابطه منفی با آن دارد. دراین زمینه، به طور وسیع نیاز به فراهم کردن وسایل برای ویژگی های فرهنگی و تحصیلی این سایت ها به منظورکاربرد متناسب و بهینه توصیه می شود.

پژوهش حاضر با هدف بررسی جامعه شناختی توسعه شهری آبادان و عوامل مدیریتی موثر بر آن بر نمونه ای 384 نفره که به روش نمونه گیری خوشه ای از جمعیت شهری آبادان انتخاب شده اند؛ انجام گرفته است. روش پژوهش پیمایشی و نوع پژوهش توصیفی- تبیینی بوده است. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه ی محقق ساخته می باشد. به منظور بررسی فرضیه های تحقیق، آزمون همبستگی اسپیرمن مورد استفاده واقع شده است. نتایج به دست آمده از بررسی فرضیات تحقیق بیانگر این است که بین ابعاد مختلف ساختار مدیریتی با توسعه شهری رابطه وجود دارد و برخورداری از ساختار مدیریتی قوی می تواند منجر به توسعه شهری شود. نتایج نشان دادند تقویت توانایی و قابلیت مدیریتی، بومی بودن مدیران، نوع مدیریت(سنتی و یا علمی بودن) و هم چنین ساختار مدیریت شهری می توانند منجر به افزایش توسعه شهری شوند. تحلیل نتایج به دست آمده از رگرسیون هم زمان بیانگر این است که 43 درصد متغیر توسعه شهری به وسیله ی متغیرهای مستقل مورد بررسی در این پژوهش مورد پیش بینی قرار گرفته است. طبق نتایج به دست آمده از پژوهش حاضر ساختارهای مدیریتی، توان وقابلیت مدیریتی، بومی یا غیر بومی بودن مدیریت و سنتی یا علمی بودن مدیریت، ساختار مدیریت شهری بر توسعه شهری آبادان بعد از جنگ تحمیلی تاثیر بسزایی داشته¬اند و برای پیشرفت در توسعه شهری باید به این مقوله¬ها توجه بسزایی کرد.

 دینداری نمود و جلوه دین در جامعه است. از آنجا که دانشجویان و نسل جوان بیشتر در معرض تغییرات ارزشی و اجتماعی هستند، لذا بررسی روحیات و نگرشهای آنها خصوصاً از لحاظ دینداری و تغییرات ارزشی و جهت گیریهای دینی آنها، حائز اهمیت است .رساله حاضر با هدف بررسی تاثیر گرایش های دینی بر کاهش گرایش به آسیب های اجتماعی در بین دانشجویان دانشگاه پیام نور شهر دهدشت انجام گرفته است.هدف عمده تحقیق این است که تاثیر متغیرهایی از جمله عمل به واجبات، عمل به مستحبات،باورهای دینی ، فعالیت های مذهبی و.... بر گرایش به آسیب¬های اجتماعی مورد بررسی قرار گیرد.بر این اساس ضمن استفاده از تئوری ها و نظریه های مرتبط با موضوع در حوزه های انحرافات اجتماعی تعداد 1 فرضیه اصلی ، 5 فرضیه فرعی و 2 فرضیه زمینه ای در ابعاد مختلف دینداری تدوین گردید. اطلاعات پژوهش با روش پیمایشی و با استفاده از تکنیک پرسشنامه از نمونه ای به حجم 170نفر که از طریق فرمول نمونه گیری کوکران تعیین شده است.جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه پیام نور شهر دهدشت می باشد که با روش نمونه گیری تصادفی سهمیه ای انتخاب شده و اطلاعات گردآوری شده به کمک نرم افزارspss مورد تجزیه و تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. در تحلیل آماری نیز علاوه بر شیوه های آمار توصیفی از قبیل میانگین،درصد،واریانس و .... از شاخص های آمار استنباطی مانند آزمونT، تحلیل واریانس،رگرسیون و... استفاده گردید.نتایج نشان داد: کلیه فرضیه های تحقیق دارای رابطه معنی داری بودند.از مجموع متغیرهای مستقل،متغیر عمل به واجبات بیشتر تاثیر را بر متغیر وابسته داشته اند.در پایان نیز (560/0 ) یا ضریب تعیین مدل خطی را توجیه نمود.

ین پژوهش که بررسی عوامل موثر بر رفتار هنجارمند را در بین دانش آموزان پسر دبیرستانی شهرستان نورآباد ممسنی بررسی می کند؛ تاثیر متغیرهایی چون میزان نظارت خانواده،خودپنداره و پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی دانش آموزان را بر نحوه تغیرات رفتار هنجارمند در بین دانش آموزان پسر دبیرستانی در شهرستان نورآباد ممسنی نشان می دهد. پس از طرح فرضیات در این پژوهش، برای محاسبه حجم نمونه آماری لازم از فرمول کوکران استفاده شد. حجم نمونه پس از محاسبه با استفاده از فرمول کوکران، با توجه به خطای اندازه گیری 05/0 و سطح اطمینان 95/0 ، 200نفر بدست آمد. سپس با استفاده از روش تحقیق پیمایشی به جمع آوری اطلاعات پرداخته شد روش تجزیه و تحلیل داده ها نیز در این تحقیق با استفاده از نرم افزار spss می باشد که بعد از ورود داده ها ابتدا با استفاده از آمار توصیفی به خلاصه کردن، تهیه جدول، رسم نمودار و توصیف و تفسیر داده های جمع آوری شده از نمونه آماری پرداخته شد.سپس با استفاده از آمار استنباطی و رگرسیون به پیش بینی و تخمین واریانس متغیر وابسته بر اساس متغیرهای مستقل پرداخته شد. نتیجه این تحقیق نشان داد که: 1ـ هر چه نظارت والدین بیشتر باشد افزایش رفتار هنجارمند و همنوایی با هنجارها بیشتر است. .2ـ هر چه میزان خودپنداره دانش آموزان بیشتر باشد افزایش رفتار هنجارمند نیز بیشتر خواهد بود. .3ـ پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی دانش آموزان بر رفتار هنجارمند آنها موثر است هر چه پایگاه فرد بالاتر باشد همنوایی با هنجارها بیشتر است. 4ـ وضعیت اجتماعی ـ اقتصادی خانواده ها بر نظارت در درون خانواده تاثیر می گذارد. 5ـ وضعیت اجتماعی ـ اقتصادی خانواده ها بر خود پنداره دانش آموزان تاثیر معنی دار دارد. .6ـ نظارت در درون خانواده بر خود پنداره دانش آموزان تاثیرمعنادار دارد.

طرح مفهوم برنامه درسی پنهان سبب شده تا نگاه سطحی نسبت به پدیده برنامه درسی کاهش یافته و پدیده مذکور با دقت بیشتری کاویده و جوانب آن مورد رصد قرار گیرد.اگر چه این مفهوم برای اولین بار در سال 1968 توسط فیلیپ جکسون مطرح شد ولی در چند دهه ی گذشته بسیار مورد توجه نظریه پردازان قرار گرفته است.این تحقیق با هدف بررسی نقش معلم در برنامه درسی پنهان انجام شده است.روش تحقیق،توصیفی از نوع پیمایشی است.جامعه آماری، آموزگاران شهرستان رامشیر و حجم نمونه 162 نفر از آموزگاران است که این حجم بر اساس جدول کرجسی و مورگان انتخاب شده است.ابزار تحقیق،یک پرسشنامه محقق ساخته بود که پس از تعیین روایی و پایایی مورد استفاده قرار گرفت.نتایج تحقیق بیانگر این است که آگاهی اجتماعی،میزان اعتقاد به ارزشهای دموکراتیک و گرایش فکری در بین آموزگاران دارای رابطه معنی دار و در جهت منفی با متغیرهای آموزش سلطه پذیری و مطلق گرایی علمی می باشند.این بدان معنی است که هر اندازه معلمان از آگاهی اجتماعی بالاتر،میزان اعتقاد به ارزشهای دموکراتیک بیشتر و گرایش فکری مدرن تری برخوردار باشند میزان انتقال سلطه پذیری و مطلق گرایی علمی به دانش آموزان کمتر خواهد بود که البته حالت عکس این مسئله نیز صادق است.

این تحقیق با هدف شناسایی عوامل موثر بر بروز رفتار وندالیسم(خرابکاری) در بین 300 نفر از دانش آموزان مقطع متوسطه شهرستان اهواز با رویکرد کمی و به صورت پیمایشی انجام گرفته است. حجم نمونه تحقیق با روش نمونه گیری خوشه ای و بر اساس فرمول کوکران، تعیین و انتخاب گردید. اطلاعات مربوط به افراد نمونه با تکنیک پرسشنامه جمع آوری شد. تجزیه و تحلیل یافته های تحقیق در دو سطح توصیفی و استنباطی انجام شد که در قسمت آزمون فرضیات از آزمون های آماری؛ ضریب همبستگی پیرسون،تحلیل واریانس یک طرفه و غیره استفاده شده است. تمام مراحل تجزیه و تحلیل داده ها با کمک نرم افزار SPSS صورت گرفته است. چارچوب نظری این تحقیق، شامل نظریه های ساترلند، مرتن، کنترل اجتماعی، هیرشی و کوهن و غیره می باشد. بر این اساس یازده فرضیه ساخته شد و ارتباط آنها با شدت خرابکاری( وندالیسم) مورد سنجش قرار گرفت.نتایج حاصل از تحلیل دو متغیره داده ها نشان از معنادار بودن رابطه بین متغیرهای مستقل؛ پایگاه اجتماعی - اقتصادی، سن افراد،تنبیه در درون مدرسه، نگرش به رعایت قانون،دلبستگی به تعهدات خانوادگی، وضعیت نمره انضباطی و معدل تحصیلی ومعاشرت با دوستان ناباب با متغیر وابسته(خرابکاری) می دهند.اما ارتباط متغیر قومیت با متغیر وندالیسم مورد تایید قرار نگرفته است

این پژوهش با هدف بررسی عوامل اجتماعی – فرهنگی موثر بر گرایش نوجوانان به رفتارهای پرخطر؛ در بین 200 نفر از دانش آموزان پسر دوره راهنمایی شهر اهواز (12 تا 15 ساله) با رویکرد کمی و به صورت پیمایشی انجام گرفته است. حجم نمونه تحقیق با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای و براساس فرمول کوکران تعیین و انتخاب گردید. اطلاعات مربوط به افراد نمونه با تکنیک پرسشنامه جمع آوری شد.
تحلیل یافته های تحقیق در دو سطح توصیفی و استنباطی انجام شد که در قسمت آزمون فرضیات از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چند متغیره و غیره استفاده گردید. تمام مراحل تجزیه و تحلیل داده ها براساس نرم افزار spss صورت گرفته است.
رویکرد نظری منتخب این پژوهش نظریه های همنشینی افتراقی ساترلند، نظریه کنترل اجتماعی هیرشی، پسران بزهکار کوهن وفرهنگ طبقه پایین میلر می باشد؛ بر این اساس شش فرضیه ساخته و ارتباط آن ها با گرایش به رفتارهای پرخطر مورد آزمون قرار گرفت. نتایج حاکی از تایید هر شش فرضیه می باشد که ارتباط معنادار بین متغیرهای احساس محرومیت نسبی، معاشرت با دوستان ناباب، پایگاه اجتماعی – اقتصادی، میزان کنترل والدین، علاقه خانوادگی و سطح تحصیلات والدین با متغیر وابسته گرایش نوجوانان به رفتارهای پرخطر بود.
 

بررسی علل و عوامل اجتماعی و فرهنگی در وقوع مزاحمت های خیابانی برای زنان در شهر اهواز می‌باشد
از روش نمونه گیری در دسترس، رگرسیون چندگانه وT تست . ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسش نامه محقق ساخته می باشد و تجزیه و تحلیل داده ها به وسیله نرم افزار SPSS انجام گرفته است. داده های به دست آمده از پرسش نامه به کمک مصاحبه تکمیل و با آزمون پیرسون و آزمون تی، رگرسیون تحلیل شدند. زمان اجرای پژوهش سال 93 بوده است.
نتایج پژوهش نشان داد که پس از بررسی آزمون فرضیه ها در نهایت تمامی فرضیه‌های پژوهش به نوعی مورد تایید جامعه آماری قرار گرفت.
 

این پژوهش با هدف بررسی جامعه شناختی ارتباط میان فضای شهری و گرایش به ارتکاب جرم در شهر اهواز؛ در بین 400 نفر از دستگیر شدگان (متهمین) در کلانتری‌های شهر اهواز (در طی 4 روز پایانی تیرماه 1393) با رویکرد کمی و به‌صورت پیمایشی انجام گرفته است. حجم نمونه تحقیق با روش نمونه گیری تصادفی خوشه‌ای دو مرحله‌ای و براساس فرمول کوکران تعیین و انتخاب گردید. اطلاعات مربوط به افراد نمونه با تکنیک پرسشنامه جمع آوری شد.
تحلیل یافته‌های تحقیق در دو سطح توصیفی و استنباطی انجام شد که در قسمت آزمون فرضیات از آزمون‌های ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چند متغیره و غیره استفاده گردید. تمام مراحل تجزیه و تحلیل داده‌ها‌ براساس نرم افزار SPSS صورت گرفته است.
رویکرد نظری منتخب این پژوهش براساس نظریه‌های شهری مکتب شیکاگو (پارک، ویرث، زیمل وغیره)، انحراف ساترلند، بزهکاری والتر رکلس، تضاد شهری و جرم گاگلر و فضای قابل دفاع شهری جین جاکوبز و اسکار نیومن می‌باشد؛ بر این اساس هشت فرضیه ساخته و ارتباط آن‌ها با گرایش به ارتکاب جرم مورد آزمون قرار گرفت. نتایج حاکی از تایید هر هشت فرضیه می‌باشد که ارتباط معنادار بین متغیرهای شبکه پیوند محله ای، ویژگی‌های مکانی، پایگاه اجتماعی اقتصادی، کاربری محل وقوع جرم، میزان کنترل و نظارت اجتماعی، بهره مندی از امکانات رفاهی، داشتن سابقه جرم، و وضعیت خانوادگی (تاهل) با متغیر وابسته گرایش به ارتکاب جرم بود.
 

 امروزه ترس از جرم در بین زنان به واقعیت اجتماعی متمایز و حتی مهمتر از خود جرم مبدل شده و موضوعی است که بحث امنیت در شهرها را به چالش کشیده و بدین سبب مورد توجه محققین علوم اجتماعی و جرم¬شناسی قرار گرفته است. رساله حاضر با هدف بررسی عوامل اجتماعی- اقتصادی و فرهنگی موثر بر ترس از جرم در بین زنان انجام گرفته است. در این پژوهش، نظر بر این است که ویژگی¬های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بر ترس از جرم زنان موثر است و این عوامل به نوبه¬ی خود در ارتباط با ویژگی¬های زمینه¬ای موجد سطوح متفاوتی از ترس از جرم می¬گردد. چارچوب نظری تحقیق برگرفته از آراء اسکار نیومن، ویلسون و کلینگ، بورسیک و گراسمیک، تدرابرت گر، باری بوزان، ال ویور و تالکوت پارسنز و ... می¬باشد. تحقیق به روش پیمایشی و با استفاده از ابزار پرسش-نامه، در بین ساکنین مونث 18 سال و بالاتر شهرستان اهواز، در سال 1393 به انجام رسیده است. در این تحقیق از شیو¬ی نمونه¬گیری طبقه¬ای و تصادفی ساده استفاده شده و حجم نمونه¬ی مورد مطالعه 384 نفر می¬باشد. مراحل آماری آن با استفاده از نرم¬افزار Spss v.16 انجام شده است.
نتایج نشان داد که از مجموع عوامل مطرح شده متغیرهای پایگاه اجتماعی- اقتصادی (بعد عینی و ذهنی)، تنوع قومی، وضعیت زندگی و تجربه قبلی جرم (آسیب دیدگی) بر ترس از جرم شهروندان تاثیرگذار هستند. هم¬چنین نتایج نشان داد همه متغیرهای زمینه¬ای (به استثناء جنس) بر ترس از جرم زنان موثرند .بر اساس نتایج حاصله بین متغیرهای ویژگی های محیطی محل زندگی و ویژگی های پیوند محله ای و ترس از جرم زنان رابطه معنادار وجود نداشت.در پایان به تناسب نتایج حاصله راهکارهای اجرایی نیز پیشنهاد گردید.

رساله حاضر با هدف بررسی عوامل جامعه شناختی موثر بر قتل های ناموسی در استان خوزستان انجام گرفته است.هدف عمده تحقیق این است که تاثیر متغیرهایی از جمله طرز تلقی از عملکرد پلیس،احساس تعلق به جامعه قبیله ای،نگرش خاص به زن،ساختار قدرت در خانواده و... مورد بررسی قرار دهد.بر این اساس ضمن استفاده از تئوری ها و نظریه های مرتبط با موضوع در حوزه های انحرافات اجتماعی تعداد 8 فرضیه با رویکرد اجتماعی،اقتصادی و فرهنگی تدوین گردید. اطلاعات پژوهش با روش پیمایشی و با استفاده از تکنیک پرسشنامه از نمونه ای به حجم 500 نفر که از طریق فرمول نمونه گیری کوکران تعیین شده است.جامعه آماری شامل کلیه افراد20 سال به بالای شهرستان های اهواز،دشت آزادگان،شادگان،آبادان،شوش و خرمشهر می باشد که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده و اطلاعات گردآوری شده به کمک نرم افزارspss.v16 مورد تجزیه و تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. در تحلیل آماری نیز علاوه بر شیوه های آمار توصیفی از قبیل میانگین،درصد،واریانس و .... از شاخص های آمار استنباطی مانند آزمونT، تحلیل واریانس،رگرسیون و... استفاده گردید.نتایج نشان داد:از مجموع8 فرضیه تنها متغیر سن دارای رابطه معنی داری با گرایش به ارتکاب قتل های ناموسی نبود و سایر فرضیه ها دارای رابطه معنی داری بودند.از مجموع متغیرهای مستقل،متغیر تعلق به جامعه قبیله ای بیشترین تاثیر و متغیر تلقی از عملکرد پلیس کمترین تاثیر را بر متغیر وابسته داشته اند.در پایان نیز (663/0 ) یا ضریب تعیین مدل خطی را توجیه نمود.

هدف مقاله حاضر، بررسی تاثیر میزان و نوع استفاده از ماهواره بر هویت اجتماعی ؛ دینی و ملی نوجوانان می باشد برای تبیین مساله و تعیین چارچوب نظری از دیدگاه های جامعه شناسی مربوط به تاثیر رسانه ها بر هویت استفاده و فرضیات از آن استخراج شد.این تحقیق به صورت پیمایشی و ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه می باشد جامعه آماری تحقیق شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر مقع سوم دبیرستان های دولتی – عادی شهر اهواز که حجم نمونه براساس فرمول کوکران 384 نفر تعیین شد. از لحاظ زمانی این پژوهش در سال1391-1392 اجرا شده است.نتایج تحقیق نشان می¬دهد که بین همه متغیرهای مستقل تحقیق با متغیر وابسته ارتباط معناداری دارند. نتایج حاصل از رگرسیون نشان می دهد که تنها سه متغیر پایگاه اجتماعی – اقتصادی و میزان علاقه مندی نسبت به نوع برنامه های ماهواره ای و میزان استفاده از ماهواره معنادار بوده اند که در مجموع 16درصد از تغییرات مربوط به هویت اجتماعی ؛ دینی و ملی را این دو متغیر تبیین می کنند.

هدف از این پژوهش،بررسی عوامل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی موثر بر شکل گیری قشربندی اجتماعی شهروندان شهر اهواز می باشد. این تحقیق به صورت پیمایشی و ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه می باشد جامعه آماری تحقیق شامل کلیه شهروندان 15 سال و بالاتر شهر اهواز که حجم نمونه براساس فرمول کوکران 384نفر تعیین شد. از لحاظ زمانی این پژوهش در سال 1392-1391 اجرا شده است.نتایج تحقیق نشان می¬دهد که تمامی متغیرهای مستقل این پژوهش با متغیر شکل گیری قشربندی اجتماعی رابطه معناداری دارند. نتایج حاصل از رگرسیون نشان می¬دهد که تنها سه متغیر سبک زندگی، میزان درآمد خانواده و سرمایه فرهنگی معنادار بوده اند که در مجموع 31 درصد از تغییرات مربوط به شکل گیری قشربندی اجتماعی را این سه متغیر تبیین می کنند.