17 03 2020 06:37
کد خبر : 1700124
تعداد بازدید : 557

نوشتاری از دکتر مرعشی؛ طب جدید، طب سنتی یا طب اسلامی؟ مسئله این است

 

 

 

دکتر سیدعلی مرعشی عضو هیئت علمی و هسته‌ی مشاوره‌ی اجتماعی و فرهنگی ستاد مقابله با بیماری کرونا دانشگاه شهید چمران اهواز در یادداشتی به زوایای مختلف طب جدید، طب سنتی یا طب اسلامی پرداخت.

به گزارش روابط عمومی دانشگاه شهید چمران اهواز، در متن این یادداشت آمده است:

این روزها که پاندمی (جهانگیری) ویروس کرونا و ابتلاء و مرگ‌ومیر ناشی از آن نفسها را گرفته و دانش پزشکی نوین گویا در درمان و پیشگیری از آن هنوز سخنی جدی ندارد، بازار انواع توصیه‌ها در زمینه طب سنتی و طب اسلامی گرم شده و حمله طرفداران طب جدید و قدیم به یکدیگر شدت گرفته است. اما به‌راستی جانب کدام را باید گرفت؟

هر رشته علمی به‌ناچار دارای سنگ بناهایی است که از جمله آن سنگ بناها متغیرهای خاص آن علم و نحوه دستکاری این متغیرهاست. برای مثال در طب سنتی متغیرهایی معرفی می‌شود مانند سردی، گرمی، سودا، صفرا، بلغم، رطوبت، خشکی و امثالهم. طب سنتی برای دست‌کاری این متغیرها راهکارهایی را نیز ارائه می‌دهد. همچنان‌که در طب جدید نیز متغیرهای دیگری معرفی می‌شود مانند غلظت قند خون، غلظت هموگلوبین خون، دمای بدن، فشارخون، تون سمپاتیک، تون پاراسمپاتیک، غلظت هورمون تیروئید، غلظت سدیم خون، غلظت کلسترول خون و بسیاری متغیرهای دیگر.

بی‌گمان در هر دو عرصه طب سنتی و طب جدید کم و زیاد موفقیت‌هایی در درمان احساس می‌شود و البته شکست‌هایی!

اما چه زمانی می‌توان گفت که یک ادعا در طب سنتی یا جدید علمی است یا غیرعلمی؟

 

برای این ابتدا هر متغیر بایستی دو نوع تعریف داشته باشد:

1. تعریف مفهومی

2. تعریف عملیاتی

 

تعریف مفهومی آن است که جنس متغیر را بیان کند. برای مثال بگوید قند خون ماهیتش چیست؟ که در پاسخ گفته می‌شود جنس قند خون گلوکز است. یا اگر پرسیده شود جنس فشارخون چیست گفته می‌شود میزان فشاری است که عبور خون به دیواره شریان‌ها وارد می‌کند.

اما تعریف عملیاتی آن است که معین کند یک متغیر چگونه سنجیده و اندازه‌گیری می‌شود؟ برای این کار لازم است هم وسیله اندازه‌گیری و هم واحد اندازه‌گیری معلوم گردد. برای مثال تعریف عملیاتی غلظت قند خون عبارت است از عددی که تست بندیکت نشان می‌دهد و واحد اندازه‌گیری آن میلی‌گرم در دسی لیتر است.

گرچه بی‌گمان طب سنتی پتانسیل‌های بسیار خوبی دارد اما به نظر می‌رسد یکی از ضعف‌های  بزرگ طب سنتی آن است که تعاریف مفهومی و عملیاتی خود را روشن نکرده است.

برای مثال وقتی از یک همکار متخصص طب سنتی که یک پزشک بود و از قضا در دانشگاه تهران هم دوره طب سنتی دیده بود پرسیدم فلانی! وقتی می‌گویی «گرمی» منظورت دقیقاً چیست؟ گفت منظورم گرمی است دیگر!! گفتم آیا منظور از گرمی بالا بودن درجه حرارت است؟ گفت نه. گفتم پس آیا گرمی یعنی زیادی کالری و انرژی؟ گفت این هم نیست. گفتم گرمی یعنی قلیایی یا اسیدی بودن و به PH بستگی دارد؟ گفت نه. گفتم بالاخره جنس گرمی از نظر شما چیست؟ گفت نمی‌دانم!! البته من خودم یک احتمال را آن میدانم که سردی همان افزایش تون پاراسمپاتیک و گرمی همان افزایش تون سمپاتیک باشد، شاید هم نه والله اعلم!!! اما خود این دوستان تعریف مفهومی خاصی برای گرمی و سردی ارائه نمی‌کنند.

به همین سیاق برای سایر متغیرهای طب سنتی نیز معمولاً تعریف مفهومی روشنی ارائه نشده است.

 

تا وقتی شما ندانید که ماهیت واقعی یک متغیر چیست به‌شدت در تاریکی هستید.

از طرفی طب سنتی برای متغیرهای خود نوعاً تعریف عملیاتی نیز ارائه نمی‌کند. یعنی معلوم نیست گرمی یا بلغم یا سودا را چگونه باید سنجید؟ اگر قرار است روش‌های مداخله‌ای طبی، این متغیرها را دستکاری کنند، بدون در دست داشتن تعریف عملیاتی چگونه باید به‌صورت عینی (و نه ذهنی، لطفاً دقت کنید) مطمئن شویم که واقعاً دستکاری مؤثر بوده است و اگر بوده به چه میزان؟

اشکال سوم طب سنتی که بسیار ویرانگر و البته قابل‌رفع است و آن را به یک طب ذهنی و نه عینی تبدیل کرده آن است که طب سنتی برخلاف طب جدید تأثیرات مداخلات خود را با روش کارآزمایی بالینی نشان نمی‌دهد. در طب جدید وقتی می‌گویند داروی گلیبنکلامید کاهنده قند خون است اولاً همانطور که گفته شد مشخص است که مفهوم قند خون چیست؟

 ثانیاً مشخص است که چگونه می‌توان قند خون را سنجش و اندازه‌گیری نمود؟ و ثالثاً برای نشان دادن تأثیر داروی گلیبنکلامید بر قند خون کارآزمایی بالینی صورت گرفته است و پس از آن است که این دارو مورداستفاده بالینی واقع می‌شود. برای کارآزمایی بالینی لازم است عده‌ای بیمار دیابتی را انتخاب و آنها را به‌طور تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه تقسیم کنیم. میانگین قند خون دو گروه را ثبت کرده و آنگاه داروی گلیبنکلامید را به گروه آزمایش می‌دهیم و به گروه گواه قرص خنثایی که شبیه قرص گلیبنکلامید است داده می‌شود تا اثر روانی دارو خوردن در دو گروه یکسان شود (دارونما یا پلاسیبو). پس از مصرف دارو دوباره میانگین قند خون دو گروه سنجیده می‌شود و با یک روش آماری بنام تحلیل کوواریانس بررسی می‌شود که اگر میانگین قند خون گروه آزمایش بعد از مصرف دارو نسبت به گروه گواه کمتر شده مربوط به تصادف است یا مربوط به اثر دارو؟ اگر تحلیل کوواریانس نشان دهد که به‌احتمال بالای 95 درصد اثر مربوط به دارو بوده آنگاه دارو مؤثر شناخته می‌شود وگرنه کنار گذاشته می‌شود.

اگر بناست که مداخلات طب سنتی و داروهای آن به‌صورت عینی و نه‌تنها ذهنی مؤثر شناخته شوند باید چنین مراحلی را طی کنند در غیر این صورت نمی‌توان این توصیه‌ها را علمی دانست. باید توجه داشت که وقتی می‌گوییم یک توصیه علمی نیست به آن معنی نیست که لزوماً غلط است بلکه به آن معنی است که نمی‌توان آن را به‌صورت عینی نشان داد تا همه بتوانند تأثیرش را بدون مناقشه و با روش اندازه‌گیری ببینند.

بی‌شک اگر در حیطه طب سنتی تلاش شود که متغیرها تعریف مفهومی و تعریف عملیاتی پیدا کنند و سپس اثر مداخلات در کارآزماییهای بالینی بررسی شود آنگاه طب سنتی حرف‌های زیادی برای گفتن خواهد داشت. لیکن تا آن زمان فاقد قدرت عرض‌اندام در برابر طب جدید خواهد بود.

اما چند کلمه نیز راجع به طب اسلامی...

 

خیلی اوقات میان دو اصطلاح «طب سنتی» و «طب اسلامی» خلط می‌شود. فقط آن دسته از مفاهیم طبی را می‌توان جزو طب اسلامی دانست که اولاً از متون دینی و با روش اجتهاد عام استخراج شده باشند بدان معنی که با روش تفسیری قابل قبولی از آیات قرآن استخراج شده و یا از روایات صحیحالسند بدون معارض و با دلالت درست استخراج شده باشند. در غیر این صورت بستن هر توصیه طبی قدیمی به ریش اسلام جفایی است نابخشودنی به اسلام. بهتر است آنگونه توصیه‌های طبی را طب سنتی یا طب قدیم بنامیم نه طب اسلامی. وانگهی حتی پس از اجتهاد عام و استخراج یک توصیه طبی مثلاً از یک روایت از آنجا که گاه ممکن است این توصیه نسخه شخصی یک بیمار معین بوده و قابل‌استفاده برای فرد دیگری که همان بیماری را دارد نباشد، لازم است برای توصیه‌های طبی اسلام نیز کارآزمایی‌های بالینی انجام شود تا معلوم شود این توصیه‌ها عام هستند و نه خاص یک فرد که مخاطب معصوم علیه‌السلام بوده است. تنها در این صورت است که مجاز به تجویز عام این توصیه هستیم، والا فلا!!

 

بنابراین گرچه طب سنتی و طب اسلامی بالقوه‌های زیادی ممکن است داشته باشند که جامعه علمی نباید از آنها غافل باشد اما تا وقتی مقدمات علمی این بالقوه‌ها طی نشده باشد در حد ادعاهای تأیید نشده‌ای باقی می‌مانند. لذا از علاقه‌مندان طب سنتی و طب اسلامی دعوت می‌کنم کار را از راهش دنبال کنند تا ان‌شاءالله منشأ برکات باشند نه متهم به خرافات.

درج شده توسط: مدیر سایت