شهید احمد ذاکر مبارکی

وصیت نامه شهید

بسم الله الرحمن الرحیم

و باید بشکنی درهم تبهکاران دنیارا ، تو باید گسترانی در جهان عدل خدایی

 

را-تفنگت همره ایمان برای خاطر یزدان بکارانداز-توفنده چو توفانی و

 

جوشنده چو دریایی-بشو بر ضدهرناحق-خروش خشمگین رابرآورازدلت

 

چون که تا با هم بهم  کوبیم پایگاه ظلمت طاغوت.

 

برادرجان بتاز آن ره به آغوشم که بهرت منتظر هستم وآغوشم تو را می

 

-جوید.برادر جان منتظر هستم تورا ای که امیدم سپاهی ای عراقی ای تو

 

گشته روبرو بامن اگر ره باز با کفری و با ابلیس سازی و می خواهی

 

تجاوز بر حریم مسلمین سازی وسر خود گیر تا باران تیرم در همت کوبد

 

و بانگ اکبرو الله تورا لرزاند من بر خود که یزدان حامی من است حامی

 

هست یاران مسلمانم زیرا کفر راخشم و مابا کفر می جنگیم تفنگم سینه

 

مملو زکفرت را هدف دارد که تا بر جای خود ننشاندت آرام نمی گردد

 

طنین لااله الحقم نگردد لحظه ای خاموش تا انگه که ایران گور خفاشان و

 

کفتاران ظلمت پیشه ی کفرو ستم گردد.که قرآن گفته است مارا اشداء  

 

علی الکفار وتا انگه که ظلمت است و طاغوتی ومظلوم و مسلمانی جمیع

مسلمین می غرندزیرا گفته است قرآن(اشداءعلی الکفار).دزفو ل شهر شهادت

 

(20/8/59)من از دزفول می گویم من از شهرکهای خونین بال می گویم

 

من ازاین ایمان سرخ مردم دزفول می گویم ای دزفول ای شهر قیام و

 

خون برای تو چه خوابی دیده است دشمن بسویت می کند پرتاب او

 

موشک که سازددور فرزندان توراازتو وخالی دامنت از لاله های

 

خدایی زد عجب اندیشه ناپاک و شومی اگر دست خدایی را نمی بیند

 

که یاری می کنند پویندگان راه الله را و می سازد کمک گلهای پاکت را

 

مگرایمان سرسبزو بلندت را نمی بیند که از خون عزیزانت شده سبز

 

ایمان قدرتمند بر هم می زند ظلمت وسوی روشنایی راه می پوید.

 

چه می اندیشد این صدام تکریتی نمی داندکه شیرین کودکان پاک و

 

معصوم دو دست نازنین کوچک خود را شبانگاهان به محراب عبادت

 

پیش می ارندودلهایی که از اخلاص و ایمان سخت می لرزندوزیبا چهره

 

شان غرق حریر اشک می گردد به درگاه خدایی پاک معصومانه می نالند

 

که یزدانا خداوندا اگر دانی که مرگ ما نهال دین کند سرسبز بمیران ما

 

در راه حق و این زیبا سعادت را کجا خشم توای صدام زجا برکند و یا

 

اینکه  لرزاند دل این لاله های پاک دزفولی که ایمان یکایک کودکانش

کاخ ظلمت می دهد بر باد ویزدان نیز یاری می کند مظلوم که دل برکنند

 

این کودکان از شهرشان دزفول و خالی شهرشان سازند من از دزفول

 

می گویم من از شهر قیام و خون علیه ظلم می گویم پیام این قیام سرخ

 

خونین را زنان و دختران تو زینب گونه به اقصی نقاط این جهان ابلاغ

 

می دارند ورسوا دستگاه ظلم و امریکا و صدام سیه اندیشه می سازند

 

 اینان دختران زینب و زهرای معصومند همچون شیر می غرند و حق

 

را پاس می دارند تورا خالی نمی سازند ای دزفول مگر که اینان یکایک

 

پاس می دارندخون هر شهیدی را که کرده لاله گون دامان پاکت را.

 

وتا انجا که حق است وجانشین ناحقیقتها سازندش دمی اسایش روحی

 

نخواهند داشت اینان ترک نمی سازندت ای دزفول اگر از آسمان وخشکی

 

ودریا به روی مردمان سخت کوش و پرتوان تو هزاران موشک وخمپاره

 

وبمب ناپالم وتیروتوپ وتانک و یا هر سختی دیگر فرود آید نمی سازیم

 

ای دزفول خالی لحظه ای از خویش وجمله مرگ را درتو پذیرا می شویم

 

که تا عبرت شود تاریخ انسان را که در راه خدا باید گذشت ازجمله هستی

 

 من از دزفول می گویم شهرپاکبازان شهادت دوست به شهری که

 

جوانانش یکایک شیرمردانش شهادت راطلب از ایزد یکتایشان دارند

 

و مردانه برای این هدف با خصم می جنگندوایشان انچنان پر شور

می جنگندودنبال شهادت راه می پویند که ا نابود سازند امریکای

 

استعمارگر وهرقدرت که خواهد مانعی درراه دین وایده شان گردد

 

اینان جنگ درخیل خدا دارند واز عزم خدا سرشار می گردند کجا

 

نیروی موشکهای تواز شهرشان راند چه خامی و چه کوته بینی ای

 

صدام مگر ایمان این مردان مومن را تو با نیروی موشک می توانی

 

بشکنی درهم یدالله یاور است اینان را نه تنها شهرشان خالی نمی سازند

 

بلکه با خروش سهمگین خویش  لرزان مینمایند پایگاه.

 

کاخ ظلمت را توای کوردل ای صدام ای جلاد ای صدام خودت آماده بهر

 

وعده ی حق کن که همچون عقابی قوی چنگال برای سرنگونی فسادوکفر

 

وظلم تو خویشتن آماده می سازیم وتاآنگه که در هم کاخ ظلمت را

 

نکوبیمش دمی راحت نمی گیریم کجا خالی تو را از خویشتن سازیم

مشخصات فردی شهید احمد ذاکر مبارکی

نام : احمد

نام خانوادگی : ذاکر مبارکی

نام پدر : چوپانعلی

شماره شناسنامه : 1337

تاریخ تولد و محل صدور : 1336 /شوش

تاریخ ورود به دانشگاه : 1358

رشته تحصیلی : علوم دینی

مقطع تحصیلی : کارشناسی

تاریخ و محل شهادت : دزفول / فتح المبین