18 05 2015 00:00
کد خبر : 2022232
تعداد بازدید : 13

نمایش‌های سومین روز جشنواره‌ی نمایش رضوی در اهواز

در سومین روز از جشنواره‌ی نمایش رضوی در دانشگاه شهید چمران اهواز، دو نمایش صحنه‌ای «روزها در راه» و «ساعت بیست» و دو نمایش آیینی میدانی تعزیه‌ی باغبان و امام رضا(ع) و تعزیه‌ی گوشه‌ی سلیمانی اجرا می‌شوند.

در سومین روز از جشنواره‌ی نمایش رضوی در دانشگاه شهید چمران اهواز، دو نمایش صحنه‌ای «روزها در راه» و «ساعت بیست» و دو نمایش آیینی میدانی تعزیه‌ی باغبان و امام رضا(ع) و تعزیه‌ی گوشه‌ی سلیمانی اجرا می‌شوند.

تعزیه‌ی باغبان و امام رضا(ع) به سرپرستی یوسف شاه حسینی ساعت 17:30 در تالار علوم دانشگاه شهید چمران اهواز اجرا می‌شود. همچنین تعزیه‌ی دوم ساعت 20:30 در تالار مهتاب اجرا می‌شود.

نمایش«روزها در راه» به نویسندگی و کارگردانی باقرسروش ساعت 18 در تالار علوم، به روی صحنه می‌رود. در این نمایش حشمت صاحب عکاس‌خانه‌ای قدیمی در نزدیک حرم امام رضا است. کسی نمی‌داند چرا و چگونه سر از مشهد درآورده است. رازی است که نمی‌خواهد کسی آن را بداند. پیرزنی دو سال است که برای حاجتی به مشهد آمده است و به عکاس‌خانه رفت‌وآمد دارد. بقچه‌ای همراهش است که کسی نمی‌داند داخلش چیست. فرشته و رحیم به عکاس‌خانه می‌آیند. آن‌ها بچه‌دار نمی‌شوند. فرشته می‌خواهد طلاق بگیرد.

هاشم که زمانی در ایران اسیر بوده، او هم می‌آید تا عکس بگیرد. رحیم را می‌بیند و به اسم رحمان به جا می‌آورد و می‌گوید در زمان جنگ توسط رحیم زخمی و اسیر شده است. رحیم کتمان می‌کند. رحیم رازی دارد انگار. عالیه برای عکسی آمده است که خودش هم یادش نیست کی آن را گرفته است. فقط یادش است آن روز منتظر کسی بوده است. نگران است. عصبی است. دعوا می‌کند. حشمت عکس‌های زیادی را به او نشان می‌دهد و او می‌گوید هیچ‌کدام از آن‌ها نیست. فرشته او را آرام می‌کند. بین فرشته و عالیه چیزی می‌گذرد که هر دو را آرام می‌کند. فرشته دیگر از قصد طلاق می‌گذرد. عالیه عکسش را می‌گیرد و می‌رود. رحیم دلیلش را می‌پرسد. فرشته می‌گوید رازی است که نباید گفته شود. همه آدم‌ها رازی دارند که باید ناگفته بماند.

نمایش «ساعت بیست» نیز به نویسندگی و کارگردانی سیدعلی موسویان از قم ساعت 21 در تالار مهتاب اجرا می‌شود.نمایش «ساعت بیست» قصه پدری است که تمامی فرزندان خود را در یک اتاق بزرگ کرده و پس از سال‌ها برای هریک از فرزندان خانه‌ای می‌خرد. دست آخر پدر با گذر سال ها دچار سکته می‌شود و هریک از فرزندان به بهانه‌ای از نگهداری پدر سر باز می‌زنند، در این میان تنها پسر بزرگ (کاظم) مسئولیت پدر را می‌پذیرد. به دنبال ماندگار شدن پدر در یکی از اتاق‌های خانه پسر، فرازو‌نشیب‌هایی به‌وجود می‌آید که باعث فروپاشی خانواده می‌شود.

درج شده توسط: مدیر سایت